جدول جو
جدول جو

معنی تصدد - جستجوی لغت در جدول جو

تصدد
پیش آمدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). تعرض. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصدد
پیش آمدن
تصویری از تصدد
تصویر تصدد
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تمدد
تصویر تمدد
کشیده شدن، دراز شدن، دراز کشیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تشدد
تصویر تشدد
سخت شدن، سختی کردن، درشتی کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تصدی
تصویر تصدی
متعرض شدن، پیش آمدن، عهده دار کاری شدن، مبادرت به امری کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تصعد
تصویر تصعد
بالا رفتن، دشوار آمدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تصدق
تصویر تصدق
صدقه دادن، چیزی برای دفع بلا به مستحق دادن، بلاگردان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تعدد
تصویر تعدد
متعدد شدن، زیاد شدن عدد، بر شمارۀ چیزی افزوده شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تردد
تصویر تردد
آمد و شد کردن
دودل شدن، دودله بودن
اسهال، دفع مدفوع به صورت شل و آبکی که منجر به کم شدن آب بدن می شود، شکم روه، هیضه، شکم روش، بیرون روه، رانش، زحیر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تجدد
تصویر تجدد
به نویی و تازگی گراییدن، نو شدن، تغییر شکل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تصدر
تصویر تصدر
در صدر مجلس جا گرفتن، سینه را پیش دادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تبدد
تصویر تبدد
متفرق شدن، پریشان شدن
فرهنگ فارسی عمید
(مُ تَ صَدْدِ)
پیش آینده. (آنندراج) (از منتهی الارب). مقابل و روبرو. (ناظم الاطباء). و رجوع به تصدد شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از تمدد
تصویر تمدد
دراز کشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تجدد
تصویر تجدد
نو شدن، نو گردیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبدد
تصویر تبدد
پراکنده شدن، پریشان گردیدن، چیزی را بخش بخش کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تهدد
تصویر تهدد
ترسیدن ترسش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تودد
تصویر تودد
جلب دوستی کردن و طلب محبت او
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تصدر
تصویر تصدر
در مجلس جا گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تصید
تصویر تصید
صید کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تصدع
تصویر تصدع
پراکنده شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تصدف
تصویر تصدف
رویگردانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تصدق
تصویر تصدق
صدقه دادن، صدقه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تصدی
تصویر تصدی
پیش آمدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تصدید
تصویر تصدید
آوا بر آوردن، دستکوبی دست زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تصعد
تصویر تصعد
دشوار آمدن و شاق گردیدن، بالا رفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تسدد
تصویر تسدد
بسته شدن، استقامت یافتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعدد
تصویر تعدد
کثرت، بسیاری، چند تائی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تشدد
تصویر تشدد
سخت شدن، سختی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تردد
تصویر تردد
آمد و شد کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخدد
تصویر تخدد
ترنجیدن پوست، تکیدن لاغر اندامی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متصدد
تصویر متصدد
پیش آینده، مقابل و روبرو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبدد
تصویر تبدد
((تَ بَ دُّ))
متفرق شدن، پریشان گشتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تجدد
تصویر تجدد
نومنشی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تردد
تصویر تردد
رای، آمد و شد، رفت و آمد، رو و آی
فرهنگ واژه فارسی سره