- تصبر
- شکیبائی کردن
معنی تصبر - جستجوی لغت در جدول جو
- تصبر
- صبر کردن، شکیبایی کردن
- تصبر ((تَ صَ بُّ))
- صبر کردن، شکیبایی کردن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
شکیبا شکیب پیشه
انگارش، انگار، انگاشت، انگاره
چاره اندیشی
بزرگی نمایی، خود بزرگ بینی
صابرتر، بردبارتر، تواناتر
خبر خواستن
لرزیدن از خشم
با اندیشه از پی کاری فرا شدن، بیندیشیدن، تبصر و تامل و تفهم در امری
درنگ کردن
کهانش
کج کردن روی از روی خودپسندی
در مجلس جا گرفتن
شکیب خواهی
زن فریبی، جوان نمایی
بامداد خفتن، پگاه خفتن
ریزش ریختگی
باب مانی همانند پدر بودن
صورت و پیکر گردیدن چیزی
بزرگوار شدن، بزرگ منشی
فرانسوی پیکه برگه ای کوچک که ادارات پست طبع و در مقابل اخذ حق حمل و نقل نامه ها و غیره نامه و محمول الصاق کنند
گشن پذیری خرمای ماده
نیک نگریستن، تامل کردن
گردنکشی کردن
خود را بزرگ نشان دادن، تکبر
کودکی کردن، به لهو و لعب پرداختن
بینا شدن، نگریستن در چیزی، بینایی
در صدر مجلس جا گرفتن، سینه را پیش دادن
بزرگی به خود گرفتن، خود را بزرگ پنداشتن، بزرگ منشی نمودن، بزرگی فروختن به دیگران
اندیشیدن، اندیشه کردن، در عاقبت کاری اندیشیدن، چاره اندیشی
صورت کسی یا چیزی را در خیال خود مجسّم ساختن، گمان کردن، پنداشتن، انگاشتن