عمل کردن و مشغول شدن به چیزی. (ناظم الاطباء) ، یکدیگر را علاج کردن. تعاطی علاج. (از اقرب الموارد) ، با هم کوشش کردن. (ناظم الاطباء) ، تعالج دو مرد، تزاول و تقاتل آنها. (از اقرب الموارد)
عمل کردن و مشغول شدن به چیزی. (ناظم الاطباء) ، یکدیگر را علاج کردن. تعاطی علاج. (از اقرب الموارد) ، با هم کوشش کردن. (ناظم الاطباء) ، تعالج دو مرد، تزاول و تقاتل آنها. (از اقرب الموارد)
اصطلاح. (زوزنی). با یکدیگر صلح کردن. (دهار) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی). با هم آشتی کردن و نیکویی نمودن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). خلاف تخاصم و اختصام. (اقرب الموارد)
اصطلاح. (زوزنی). با یکدیگر صلح کردن. (دهار) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی). با هم آشتی کردن و نیکویی نمودن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). خلاف تخاصم و اختصام. (اقرب الموارد)