جدول جو
جدول جو

معنی تشک - جستجوی لغت در جدول جو

تشک
زیر اندازی که از پشم یا پنبه آکنده است و آنرا روی زمین یا روی تختخواب اندازند و بر آن دراز کشند و بخوابند نهالی بستر
فرهنگ لغت هوشیار
تشک
((تُ شَ))
زیرانداز، بستر، رختخواب، توشک
تصویری از تشک
تصویر تشک
فرهنگ فارسی معین
تشک
زیرانداز آکنده از پشم یا پنبه که روی تخت خواب یا زمین می اندازند و بر آن می نشینند یا می خوابند، بستر، توشک، برخوابه
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تشکر
تصویر تشکر
سپاسگزاری، سپاسمندی، سپاس
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تشکی
تصویر تشکی
گله کردن از کسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تشکل
تصویر تشکل
صورت گرفتن چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تشکک
تصویر تشکک
شک کردن گمانش دو دلی گمان کردن بشک افتادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تشکر
تصویر تشکر
سپاس گزاری کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تشکک
تصویر تشکک
به شک افتادن، شک کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تشکر
تصویر تشکر
شکر کردن، سپاسگزاری کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تشکی
تصویر تشکی
شکایت کردن، شکوه داشتن، گله کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تشکل
تصویر تشکل
شکل پیدا کردن، صورت پذیرفتن، به صورتی درآمدن، خوب صورت شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تشکی
تصویر تشکی
((تَ شَ کِّ))
شکایت کردن، گله کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تشکل
تصویر تشکل
((تَ شَ کُّ))
صورت پذیرفتن، شکل گرفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تشکک
تصویر تشکک
((تَ شَ کُّ))
به شک افتادن، گمان کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تشکر
تصویر تشکر
((تَ شَ کُّ))
شکر کردن، سپاسگزاری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تشکر
تصویر تشکر
Thanks
دیکشنری فارسی به انگلیسی
धन्यवाद
دیکشنری فارسی به هندی