- تشک
- زیر اندازی که از پشم یا پنبه آکنده است و آنرا روی زمین یا روی تختخواب اندازند و بر آن دراز کشند و بخوابند نهالی بستر
معنی تشک - جستجوی لغت در جدول جو
- تشک ((تُ شَ))
- زیرانداز، بستر، رختخواب، توشک
- تشک
- زیرانداز آکنده از پشم یا پنبه که روی تخت خواب یا زمین می اندازند و بر آن می نشینند یا می خوابند، بستر، توشک، برخوابه
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
سپاسگزاری، سپاسمندی، سپاس
گله کردن از کسی
صورت گرفتن چیزی
شک کردن گمانش دو دلی گمان کردن بشک افتادن
سپاس گزاری کردن
به شک افتادن، شک کردن
شکر کردن، سپاسگزاری کردن
شکایت کردن، شکوه داشتن، گله کردن
شکل پیدا کردن، صورت پذیرفتن، به صورتی درآمدن، خوب صورت شدن
Thanks
спасибо
Danke
dzięki
obrigado
grazie
gracias
merci
dank je
ขอบคุณ
terima kasih
شكرًا
धन्यवाद
תוֹדָה
ありがとう
감사합니다
teşekkürler