- تشوش
- آشفته گشتن
معنی تشوش - جستجوی لغت در جدول جو
- تشوش
- شوریده شدن، آشفته گشتن
- تشوش ((تَ شَ وُّ))
- شوریده شدن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دارای تشویش، آشفته، مضطرب، پریشان
آشفته و مضطرب و پریشان
نگرانی
خودخواه گستاخ دلیر
یونانی اسفند از گیاهان اسفند
بیوگی، شرمزدگی، گوشه گیری
لاغر شدن
در همی
پریشان کردن
ناشناسایی، زشتی
سبک مغزی
مراغویی مرخشگی (مرخشه شوم نحس)
شورمندی، آرزومند شدن، آرزومندی
شرمندگی
زیر و زبری
انبوهی، آمیختگی
درهم، شوریده، پریشان، آشفته، نامرتب
اظهار اشتیاق کردن، شوق شدید ظاهر ساختن
آشفتگی، بی آرامی، درهم کردن، به هم زدن، پراکندن، شوریده ساختن
آخالخور آن که خوراک خوداز آخال فراهم آورد فربهی، آخالخوری، سودن خراشیدن، خشک شدن خشکیدن گیاه
پریشان کننده، آمیزنده و آشفته آرزومند کننده، تشویق کننده
چست فرز
Garbled
incompreensível
unverständlich
zagmatany
спутанный