- تشجن (اِ)
به یاد آوردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از متن اللغه) (از اقرب الموارد) (از المنجد) ، بهم درشدن درخت. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). بهم درآمدن و در یکدیگر شدن شاخه های درخت. (از متن اللغه) (از اقرب الموارد) (از المنجد) ، غمگین شدن بر کسی. (از متن اللغه). اندوهگین شدن. (از المنجد) ، تحرک. (متن اللغه) (المنجد)
