- تشاجر
- هم ستیزی هم تاشگی با هم نزاع کردن با همس ستیزیدن مشاجره کردن، کشمکش مشاجره
معنی تشاجر - جستجوی لغت در جدول جو
- تشاجر
- مشاجره کردن، با هم نزاع کردن، با یکدیگر خلاف و کشمکش کردن
![تصویری از تشاجر](https://jadvaljoo.ir/WordCard/amd/0/0/3/6/2/amd-0036290.jpg)
- تشاجر ((تَ جُ))
- با هم نزاع کردن
![تصویری از تشاجر](https://jadvaljoo.ir/WordCard/mon/0/0/0/9/3/mon-0009300.jpg)
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
![تصویری از تشاعر](https://jadvaljoo.ir/WordCard/amd/0/0/3/6/2/amd-0036291.jpg)
تظاهر به شاعری کردن، خود را شاعر پنداشتن یا شاعر نمایاندن، به تکلف شعر گفتن
جمع مشجر، روییدنگاهان درختستان ها جمع مشجر: و گلستان و بستان بهم شاید (قافیه کردن) چه هر چند اصل آن بوی ستان بوده است چون از آن حذفی کرده اند و آنرا اسم علم مشاجر و مغرس ریاحین گردانیده گویی کلمه مفردست
торговец
Händler
торговець
kupiec
comerciante
commerciante
comerciante
marchand
handelaar
พ่อค้า
pedagang
تاجرٌ
व्यापारी