- تسییر
- راندن
معنی تسییر - جستجوی لغت در جدول جو
- تسییر
- راندن، روانه کردن، به راه انداختن
- تسییر ((تَ))
- راندن، روانه کردن، بیرون کردن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دگرگونی، دگرش، دگردیسی
آسان کردن آسانی آسان کردن سهل کردن، آسانی، جمع تیسیرات
سر گرداندن
اختیار دادن در برگزیدن
خبه کردن، چشم دیگری بستن
راهی کردن
نرخ نهادن، آتش افروختن
نوشتن، فراهم آوردن
شادمان کردن کسی را
رام کردن، مطیع کردن
سحری خورانیدن، سحری دادن
در پرده داشتن
جمع تسییر
با همروی
راندن آب
گل اندودن، چرب کردن تن
مسلط کردن
دستنبد پوشیدن
تنک کردن شیر آبکی کردن شیر، میخکوب کردن
از حال بگردانیدن، دگرگونی و تعویض و تحویل و انتقال و انقلاب
سرزنش کردن
آسان گردانیدن، آسان کردن
خط کشی کردن، سطربندی کردن، نوشتن، سخن های پریشان و افسانه سر هم کردن
تفضیل دادن، اختیار دادن در برگزیدن
نرخ گذاشتن، بها و ارزش چیزی را معین کردن، برای جنسی نرخ تعیین کردن
سرزنش کردن کسی برای عیب وننگی که دارد، نکوهش کردن
از حالی به حالی برگردانیدن، دگرگون کردن، دگرگون شدن، از حالی به حالی دیگر درآمدن
رام کردن، فرمان بردار کردن، مغلوب کردن، به کار بی مزد واداشتن