- تسفیط
- ساروگ مالی گل مالی درز گیری
معنی تسفیط - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بی خرد خواندن، سفیه شمردن
پست گرداندن
راهی کردن
احمق شدن، هذیان گفتن، انکار حقایق کردن سوفسطایی کردن
یاوه بافی بیهوده سخنی (بیهوده باطل) سفسطه کردناستدلال باطل کردن
خاموش شدن
چیره گردانیدن کسی را
کسی را به نادانی نسبت دادن، سفیه شمردن
مسلط ساختن، برگماشتن، حکم و قدرت کسی را بر دیگران روان ساختن
در بدیع تقسیم کردن یک بیت شعر به چهار پارۀ موزون که در سه پارۀ اول مقفا هستند، برای مثال در رفتن جان از بدن، گویند هر نوعی سخن / من خود به چشم خویشتن، دیدم که جانم می رود (سعدی۲ - ۴۳۹) ، مسمط
جوانمرد، پاکنهاد، فرومایه از واژگان دو پهلو، غسای فتاده (غسا غوره خرما)