سفسطه. سوفسطایی شدن: این تسفسط نیست تقلیب خداست می نماید که حقیقتها کجاست. مولوی. پس تسفسط آمد این دعوی جبر لاجرم بدتر بود زین هر دو گبر. مولوی. و رجوع به سفسطه و سوفسطایی شود
گل اندودن حوض را و اصلاح کردن آن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از متن اللغه). تشریف واصلاح و گل اندودن حوض. (از اقرب الموارد). تشریف و اصلاح حوض. (از المنجد)
اندک اندک گرفتن و بر خویشتن چیدن آب و مانند آن. (منتهی الارب) (آنندراج) ، نوشیدن. (از اقرب الموارد) (از متن اللغه) (از المنجد). آشامیدن همه آنچه در آوند بود. (ناظم الاطباء) : تسفطت الدنان الخمر، تشربتها. (متن اللغه)