جدول جو
جدول جو

معنی تسرف - جستجوی لغت در جدول جو

تسرف
(اِ عِ)
مکیدن و خوردن (کشف اللغات) (آنندراج). اگر درست باشد قلب ترشف است. و یا تصحیف آن
لغت نامه دهخدا
تسرف
مکیدن و خوردن
تصویری از تسرف
تصویر تسرف
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تصرف
تصویر تصرف
دست به کاری زدن، به کاری دست یازیدن، به دست آوردن، چیزی را مالک شدن، در کاری به میل خود تغییر ایجاد کردن
تصرف عدوانی: ملکی را به زور از دست مالک آن خارج کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تظرف
تصویر تظرف
زیرکی نمودن، خود را زیرک و نکته سنج وانمود ساختن، ظرافت نمودن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تشرف
تصویر تشرف
شرفیاب شدن، شرف یافتن، مشرف شدن، بزرگی یافتن، شرفیابی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مسرف
تصویر مسرف
کسی که بی اندازه خرج می کند، اسراف کننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تسرع
تصویر تسرع
شتافتن، مبادرت کردن، شتاب کردن در امری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تعرف
تصویر تعرف
شناخته شدن، آشنا شدن، خود را شناساندن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تعرف
تصویر تعرف
معرفت جستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مسرف
تصویر مسرف
زیاده رو افراط کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تترف
تصویر تترف
ناز زیست به ناز زیستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تصرف
تصویر تصرف
دست بکاری زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تسلف
تصویر تسلف
وام گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تسرب
تصویر تسرب
به سوراخ خزیدن، تراوش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تسرع
تصویر تسرع
مبادرت کردن، شتافتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تسرق
تصویر تسرق
اندک اندک دزدی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تسری
تصویر تسری
همه گیری فراگیری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تسفر
تصویر تسفر
به سفر رفتن
فرهنگ لغت هوشیار
زیرک نمایی، نازک کاری، زیرکی نمودن، ظرافت ورزیدن، زیرکی، ظرافت، جمع تظرفات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تشرف
تصویر تشرف
بزرگ پنداشتن و بزرگ منش گردیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحرف
تصویر تحرف
اریبش (اریب محرف) برگشتن میل کردن بگردیدن، برگشت میل، جمع تحرفات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مسرف
تصویر مسرف
((مُ رِ))
اسراف کننده، ولخرج
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تعرف
تصویر تعرف
((تَ عَ رُّ))
آشنا شدن، شناخته گردیدن، شناختن، پژوهیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تصرف
تصویر تصرف
((تَ صَ رُّ))
به دست آوردن، مالک شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تظرف
تصویر تظرف
((تَ ظَ رُّ))
زیرکی نمودن، ظرافت ورزیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تشرف
تصویر تشرف
((تَ شَ رُّ))
بزرگوار شدن، بزرگی یافتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تصرف
تصویر تصرف
Tenure
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تصرف
تصویر تصرف
владение
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تصرف
تصویر تصرف
Besitz
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تصرف
تصویر تصرف
володіння
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تصرف
تصویر تصرف
kadencja
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تصرف
تصویر تصرف
任期
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تصرف
تصویر تصرف
posse
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تصرف
تصویر تصرف
possesso
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تصرف
تصویر تصرف
tenencia
دیکشنری فارسی به اسپانیایی