- تسخیل
- عیب کردن
معنی تسخیل - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پست گرداندن
کفش گرم خواستن، گرم کردن، گرمی خوردن گرم کردنبر گرمی چیزی افزودن، گرمی خوردن داروی گرم خوردن مقابل تبرید
رام کردن، مطیع کردن
سجل نوشتن، قباله، تمسک نوشتن قاضی، اثبات کردن، قضاوت کردن، حکم کردن
برایگان دادن چیزی را در راه خدا
تند تازی سپاه، روانگی به هر سو ی، لورش (لور سیل)
راندن آب
آسانکرد آسان کردن سهل ساختن،جمع تسهیلات
بیاراستن
نرم زبانی، لایروبی
تهمت زدن کسی را، بخیل خواندن کسی را
آراستن چیزی برای گمراه ساختن و فریب دادن، اغوا کردن، به گمراهی افکندن
مسجل کردن، ثابت و محکم کردن، حکم دادن، مهر کردن قباله، عهد و پیمان کردن
به رایگان دادن چیزی در راه خدا، آب رایگان به همه دادن
رام کردن، فرمان بردار کردن، مغلوب کردن، به کار بی مزد واداشتن
گرم کردن
سهل کردن، آسان کردن
Facilitation
содействие
Erleichterung
полегшення
ułatwienie
facilitação
facilitazione
facilitación
facilitation