جدول جو
جدول جو

معنی تسبیل

تسبیل((تَ))
چیزی را در راه خدا به رایگان بخشیدن
تصویری از تسبیل
تصویر تسبیل
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با تسبیل

تسبیل

تسبیل
به رایگان دادن چیزی در راه خدا، آب رایگان به همه دادن
تسبیل
فرهنگ فارسی عمید

تسبیل

تسبیل
سبیل کردن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). در باختن در راه خدای. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). قرار دادن چیزی در راه خیر و در راه خدا. (از المنجد) (از اقرب الموارد) (از متن اللغه) : یقال سبَّل ضیعته ُ و فی الحدیث: احبس اصلها وسبل ثمرتها. (اقرب الموارد). چنانکه در تعریف وقف گویند. هو حبس العین و تسبیل الثمره. و رجوع به وقف و حبس شود، مباح کردن چیزی را چنانکه گویی راهی برای رسیدن بدان قرار داده اند. (متن اللغه) (از اقرب الموارد) (از المنجد) ، سست کردن جامه. (متن اللغه). افکندن پرده و از آن معنی قول مردم که ’سبل شعره’ یعنی رها کرد آنرا. (المنجد)
لغت نامه دهخدا