جدول جو
جدول جو

معنی تسخط - جستجوی لغت در جدول جو

تسخط
نا خشنود شدن
تصویری از تسخط
تصویر تسخط
فرهنگ لغت هوشیار
تسخط
خشم گرفتن، ناخشنود شدن، ناخوش داشتن
تصویری از تسخط
تصویر تسخط
فرهنگ فارسی عمید
تسخط
((تَ سَ خُّ))
خشم گرفتن، ناخشنود گشتن
تصویری از تسخط
تصویر تسخط
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تسلط
تصویر تسلط
چیرگی، چیره دستی، چیره شدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تسقط
تصویر تسقط
سخن چینی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تسخی
تصویر تسخی
سخاوت کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تسخر
تصویر تسخر
مسخرگی، تمسخر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تسمط
تصویر تسمط
آویختگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تسلط
تصویر تسلط
دست یافتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تمخط
تصویر تمخط
پاک کردن بینی، افتان و خیزان رفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تسلط
تصویر تسلط
مسلط شدن، چیره شدن، دست یافتن بر کسی یا چیزی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تسخر
تصویر تسخر
رام گشتن، کار بی مزد کردن، به کار بی مزد گرفتن، ریشخند کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مسخط
تصویر مسخط
خشم گرفتن و ناخشنود شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تسلط
تصویر تسلط
((تَ سَ لُّ))
چیره شدن، غلبه یافتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تسخر
تصویر تسخر
((تَ سَ خُّ))
مسخره کردن، ریشخند کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تسخر
تصویر تسخر
رام شدن، بی مزد کار کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مسخط
تصویر مسخط
((مَ سَ خَ))
آن چه موجب خشم و سخط گردد، جمع مساخط
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تسخر
تصویر تسخر
ریشخند، استهزا، برای مثال گر لطیفی زشت را در پی کند / تسخری باشد که او بر وی کند (مولوی - ۱۹۸)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سخط
تصویر سخط
چشم گرفتن، نا خشنودی، ضد رضا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سخط
تصویر سخط
خشم گرفتن بر کسی، ناخوش داشتن چیزی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سخط
تصویر سخط
((سَ خَ))
خشم گرفتن، کراهت داشتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سخط
تصویر سخط
خشم، غضب، ناخشنودی
فرهنگ فارسی عمید