- تسار (اِ شِ)
با کسی راز گفتن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). با هم راز گفتن. (آنندراج) (از متن اللغه) (از اقرب الموارد). با هم راز گفتن و آگهی یافتن بعض قوم از سرّ بعضی دیگر. (از المنجد) ، لذت بردن از آنچه که تو ناخوش داری آنرا مانند خاراندن و قلقلک دادن قسمتی از بدن. (از متن اللغه) (از اقرب الموارد) (از المنجد) : تسارّ زید الی ما تکره ، استلذه و اذا حک بعض جسده او غمز فاستلذه قیل هو یتسارﱡ الی ذلک. (اقرب الموارد). و رجوع به تسارر شود
