- تزنید (اِ سِ)
دروغ گفتن، عذاب کردن زاید از جرم. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از متن اللغه) (از اقرب الموارد) ، تنگ نمودن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، بخل ورزیدن. (از متن اللغه) ، پر کردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). پر کردن مشک را. (از متن اللغه) (اقرب الموارد) (از المنجد) ، آتش برآوردن از آتش زنه. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از متن اللغه) (از المنجد) ، افزودن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). قالوا: مایزندک و مایزندک و مایزندک احد علی فضل زید ای مایزیدک. (متن اللغه) (از المنجد) ، با هم دوختن کناره های فرج ناقه را به میل های خرد وقتی که زهدان آن بعد ولادت بیرون افتاده باشد. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از متن اللغه) (از اقرب الموارد) ، تنگ گرفتن بر خانوادۀ خود. (از اقرب الموارد) (از المنجد) ، تنگ شدن سینه در کاری. (از اقرب الموارد) (ازالمنجد). به تنگ آمدن از آن. و رجوع به تزند شود
