- تزلع
- بشکافتن، شکستن
معنی تزلع - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
می بارگی می زدگی، فراخ رفتن گشاد راه رفتن
خشمگین شدن، بد خلق شدن
چشم داشتن
لغزیدن
زیور گرفتن، خوش گذراندن
پیش در آمدن، پراکنده شدن
لغزیدن
چشیدن
برآیش خور، دمیدن از زیر ابر
پهلو بر آمدن
بر کندگی
حریص شدن
شکاف گاباره (غار)