- ترویح
- راحت دادن، خوشبوی گردانیدن
معنی ترویح - جستجوی لغت در جدول جو
- ترویح
- کسی را آسایش دادن، راحتی دادن، راحت رساندن، باد زدن، شبانگاه رفتن در نزد قوم
- ترویح ((تَ))
- به کسی راحتی دادن، باد زدن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ترساندن کسی را
جلسه، نشست
رواگی، گسترش
برتری، بهشماری
جمع ترویحه، نشست ها، چهار خاست (رکعت) نماز شب، بیست خاست بیست خاست نمازی که در شب های ماه روزه خوانده می شود جمع ترویحه. نشستن ها، جلسه ها، جلسه کوتاه پس از خواندن چهار رکعت نماز در شبهای ماه رمضان، چهار رکعت نماز شب، بیست رکعت نماز که در شبهای ماه رمضان خوانند
برتری، فزونی افزون دادن، افزونی نهادن فزون داشتن فزونی دادن برتری دادن مزیت دادن، فزونی برتری، جمع ترجیحات. یا ترجیح بلا مرجح. فزونی دادن نه در جای فزونی (بی آنکه مایه فزونی در کار باشد)
روز هشتم ازماه دی الحجه، سیرآب کردن، تفکر در کاری
درنگ کردن، اراده چیزی نمودن بعد از چیزی
چرباندن چرب کردن با روغن، آبدادن پیش از رسیدن به زن، چکاندن
فروهشتن پالودن
زهنجاندن زهنجه دادن (زهنجه ریاضت)
رایج کردن، روان کردن
بیهوش کردن، مست گرداندن می نوشاندن
اصلاح کردن مال را
پروردن، آب دادن پروردن آماده ساختن در خور کردن، پرورش، جمع ترشیحات
لاغر شدن ستور
نا شناختن، انکار کردن
گیاخشکاندن سبزی خشک کردن
مطلبی را به اشاره فهماندن
چیرگی در کار زار، خوار کردن، برگرداندن
مطلبی را به اشاره فهماندن، در ضمن گفته یا نوشتۀ خود موضوعی را با کنایه و اشاره بیان کردن
ترویحه، جلسه و نشست مختصر
رواج دادن، رونق دادن، روا کردن چیزی
اصلاح کردن مال، اصلاح معیشت، تیمار داشتن
برتری دادن، مزیت دادن، فزونی دادن، برتری
اندک اندک شیر دادن مادر به بچه تا قدرت مکیدن پیدا کند
لیسیدن چرک و ریم نوزاد آهو به وسیلۀ ماده آهو
پروردن و ادب کردن و آماده کردن
خود را داوطلب کاری یا مقامی کردن
لیسیدن چرک و ریم نوزاد آهو به وسیلۀ ماده آهو
پروردن و ادب کردن و آماده کردن
خود را داوطلب کاری یا مقامی کردن
سیراب کردن، آب برای سفر برداشتن، در کاری تفکر و اندیشه کردن، روز هشتم ماه ذی حجّه که حج آغاز می شود و حجاج از مکه به عرفات می روند
((تَ))
فرهنگ فارسی معین
پروردن، اندک اندک شیر دادن مادر به بچه تا نیروی مکیدن بگیرد، لیسیدن ماده آهو چرک نوزاد خود را