بمعنی ترلک است که قبای آستین کوتاه پیش واز باشد. (برهان). ترلک. (انجمن آرا) (آنندراج) (ناظم الاطباء) : معطر است دماغم ز بوی ترلیکش ملازمم بدل و جان ز دور و نزدیکش. نزاری (از انجمن آرا). و رجوع به ترلک شود
بمعنی ترلک است که قبای آستین کوتاه پیش واز باشد. (برهان). ترلک. (انجمن آرا) (آنندراج) (ناظم الاطباء) : معطر است دماغم ز بوی ترلیکش ملازمم بدل و جان ز دور و نزدیکش. نزاری (از انجمن آرا). و رجوع به ترلک شود
خوشۀ انگور که دانۀ آنرا خورده باشند. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). خوشۀ خرما یا خوشۀ انگوری که هر چه در آن بوده خورده باشند یا چیز کمی از آن باقیمانده باشد. (از المنجد). خرمایی که بار آنرا گرفته باشند. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). خوشۀ خرمائی که فروفشانده شده باشد، هر چه در آن بوده. عذق یا خوشۀ خرما از نخل مثل عنقود است از انگور. (از اقرب الموارد) جمع واژۀ تریکه. رجوع به تریکه شود
خوشۀ انگور که دانۀ آنرا خورده باشند. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). خوشۀ خرما یا خوشۀ انگوری که هر چه در آن بوده خورده باشند یا چیز کمی از آن باقیمانده باشد. (از المنجد). خرمایی که بار آنرا گرفته باشند. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). خوشۀ خرمائی که فروفشانده شده باشد، هر چه در آن بوده. عذق یا خوشۀ خرما از نخل مثل عنقود است از انگور. (از اقرب الموارد) جَمعِ واژۀ تریکه. رجوع به تریکه شود
پدر محسن که از محدثان است. (منتهی الارب). محدثان در فرهنگ اسلامی به عنوان حافظان میراث نبوی شناخته می شوند. آن ها با تلاش خستگی ناپذیر، هزاران حدیث را به صورت شفاهی یا مکتوب گردآوری و ثبت کردند. یکی از افتخارات تمدن اسلامی، وجود محدثانی است که در بررسی اسناد و راویان، به دقتی علمی دست یافتند که در هیچ تمدن دیگری یافت نمی شود. به واسطه محدثان، تاریخ شفاهی اسلام تبدیل به مجموعه ای دقیق و قابل اتکا شد.
پدر محسن که از محدثان است. (منتهی الارب). محدثان در فرهنگ اسلامی به عنوان حافظان میراث نبوی شناخته می شوند. آن ها با تلاش خستگی ناپذیر، هزاران حدیث را به صورت شفاهی یا مکتوب گردآوری و ثبت کردند. یکی از افتخارات تمدن اسلامی، وجود محدثانی است که در بررسی اسناد و راویان، به دقتی علمی دست یافتند که در هیچ تمدن دیگری یافت نمی شود. به واسطه محدثان، تاریخ شفاهی اسلام تبدیل به مجموعه ای دقیق و قابل اتکا شد.
جامۀ آستین کوتاه پیش واز. (برهان) (ناظم الاطباء). قبا و جامۀ آستین کوتاه را گویند و چون این لغت در فرهنگها نیست و در برهان آورده ظن غالب این است ت که پارسی نباشد و ترکی باشد. اما چند بیت در جهانگیری یافته شد و نگاشته میشود و گفته که باول مکسور است و لام مکسور. (انجمن آرا) (آنندراج) : ترک تیلی قبای ترلک پوش آفتابی است مشتری در گوش. ابن یمین (از آنندراج). گشتم چنان ضعیف که خیاط روزگار. از بند ترلک تو بدوزد قبای ما (از آنندراج). دزی در ذیل قوامیس عرب آرد: ترلک یا ترلیک (فارسی) جمع ترالیک. در سوریه جردقه یا لباس زنانۀ کوتاه آستین دار یل، شکم بند آستین دارد، در مصر کفش ساغری، بدون پاشنه. گیوه از پوست و رجوع به ترمیک شود. (دزی ج 1 ص 145)
جامۀ آستین کوتاه پیش واز. (برهان) (ناظم الاطباء). قبا و جامۀ آستین کوتاه را گویند و چون این لغت در فرهنگها نیست و در برهان آورده ظن غالب این است ت که پارسی نباشد و ترکی باشد. اما چند بیت در جهانگیری یافته شد و نگاشته میشود و گفته که باول مکسور است و لام مکسور. (انجمن آرا) (آنندراج) : ترک تیلی قبای ترلک پوش آفتابی است مشتری در گوش. ابن یمین (از آنندراج). گشتم چنان ضعیف که خیاط روزگار. از بند ترلک تو بدوزد قبای ما (از آنندراج). دزی در ذیل قوامیس عرب آرد: ترلک یا ترلیک (فارسی) جمع ترالیک. در سوریه جردقه یا لباس زنانۀ کوتاه آستین دار یل، شکم بند آستین دارد، در مصر کفش ساغری، بدون پاشنه. گیوه از پوست و رجوع به ترمیک شود. (دزی ج 1 ص 145)
دهی از دهستان جعفرآباد فاروج است که در بخش حومه شهرستان قوچان و24 هزارگزی شمال باختری قوچان و 3 هزارگزی شمال شوسۀ عمومی قوچان به شیروان قرار دارد. کوهستانی و معتدل است و 318 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و محصول آنجا غله و انگور و شغل اهالی زراعت و مالداری است. راه ماشین رو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
دهی از دهستان جعفرآباد فاروج است که در بخش حومه شهرستان قوچان و24 هزارگزی شمال باختری قوچان و 3 هزارگزی شمال شوسۀ عمومی قوچان به شیروان قرار دارد. کوهستانی و معتدل است و 318 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و محصول آنجا غله و انگور و شغل اهالی زراعت و مالداری است. راه ماشین رو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
قصبۀ کوچکی است در ولایت خداوندکار از سنجاغ بروسه از کشورترکیه که تابع ’مدانیه’ است و در ساحل دریای مرمره واقع و دارای اسکله است. (از قاموس اعلام ترکی ج 3)
قصبۀ کوچکی است در ولایت خداوندکار از سنجاغ بروسه از کشورترکیه که تابع ’مدانیه’ است و در ساحل دریای مرمره واقع و دارای اسکله است. (از قاموس اعلام ترکی ج 3)