جدول جو
جدول جو

معنی تفلیک

تفلیک
(تَ هَُ)
بادریسه در پستان دختر پدید آمدن. (زوزنی). گرد شدن پستان دختر و گردپستان شدن دختر. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (ازاقرب الموارد) : فلک ثدی الجاریه و فلکت الجاریه. (ناظم الاطباء) ، چیزی را برسان بادریسه کردن. (زوزنی) ، ستیهیدن در کاری. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). لجاج کردن در کاری. (از اقرب الموارد) ، گشن خواه شدن ماده سگ. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، خون آوردن ماده سگ. (منتهی الارب). حیض شدن ماده سگ. (ذیل اقرب الموارد) ، دهان بند ساختن ازموی و پشم، شتربچه را، تا شیر نخورد. (منتهی الارب) (از آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا