جدول جو
جدول جو

معنی ترغده - جستجوی لغت در جدول جو

ترغده
گرفته شده و ترنجیده
تصویری از ترغده
تصویر ترغده
فرهنگ لغت هوشیار
ترغده
ترنجیده، به هم کشیده، دردمند، عضوی از بدن که رنجور و دردناک باشد، ترکیده، برای مثال ز بس کوب از زمانه یافت دشمنت / همه اعضای او گشته ترغده (منجیک - شاعران بی دیوان - ۲۴۸)
تصویری از ترغده
تصویر ترغده
فرهنگ فارسی عمید
ترغده
((تَ رَ دِ))
به هم کشیده، دردناک شدن عضوی از بدن
تصویری از ترغده
تصویر ترغده
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آرغده
تصویر آرغده
آلغده، جنگاور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تروده
تصویر تروده
جفت و زوج و دوگانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترزده
تصویر ترزده
قبالۀ خانه، باغ و مانند آن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آرغده
تصویر آرغده
دژم، حریص، آزمند، برای مثال آرغده بر ثنای تو جان من است از آنک / پروردۀ مکارم اخلاق تو منم (منوچهری - ۲۱۲)
خشمگین، عصبانی، خشمناک، برآشفته، غضبناک، غضب، غضب آلود، ارغند، ارغنده، شرزه، دژ آلود، ژیان، خشمن، خشمگن، آلغده، غرمنده، ساخط، غراشیده، غضبان، غضوب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ارغده
تصویر ارغده
((اَ رُ دِ))
برآشفته، خشمگین، آزمند، آرغده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آرغده
تصویر آرغده
((رَ دِ))
برآشفته، خشمگین، آزمند
فرهنگ فارسی معین