- ترعیب
- ترسانیدن
معنی ترعیب - جستجوی لغت در جدول جو
- ترعیب
- ترساندن، بیم دادن، کسی را دچار ترس و بیم کردن
- ترعیب ((تَ))
- ترساندن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آمیزش، آمیزه، آمیغ، هم کرد، هم آمیزی
برانگیختن، انگیزش
چیدمان، چینش، سامان، پی آیی
جمع تریبه، سینه ها، برها، استخوان های سینه
مرحبا گفتن کسی را
بزرگداشت، شکوه داشت، ستون نهادن زیر درخت پر بار، دیوار ساختن
پشت سر هم قرار دادن
ترسانیدن
چیزی اندر چیزی در جایی نشاندن، آمیخته
رغبت نمودن، راغب کردن
لرزانیدن، ارعاد
ترسانیدن، ترعیب
ترکردن، تری در مزاج
پراکنده ساختن
تازی گرداندن واژه پارسی یا واژه جز تازی را تازی کردن، به تازی برگرداندن، پاک کردن سخن: از لغزش بعربی ترجمه کردن بتازی گردانیدن، کلمه ای غیر عربی را بصورت عربی در آوردن، بی غلط و فصیح بیان کردن،جمع تعریبات
بازی کردن
چهار گوشه ساختن
مطلبی را به عربی ترجمه کردن، شکل عربی دادن به کلمه ای که از زبان دیگر است
تر کردن، نم دار کردن، تری، نم داری
راغب کردن، به رغبت آوردن، خواهان کردن
مکعب ساختن چیزی، چهارگوشه ساختن، پر کردن ظرف
مرحبا گفتن، خوشامد گفتن، جا را فراخ گردانیدن
ترساندن، بیم دادن، کسی را دچار ترس و بیم کردن
ثابت و استوار کردن، هر چیزی را در جای خود قرار دادن، راست و درست کردن، پشت سر هم قرار دادن
برنشاندن چیزی بر چیزی، سوار کردن، به هم پیوستن، آمیخته کردن، مخلوط ساختن، آمیختن چیزی با چیز دیگر، مرکب کردن
((تَ))
فرهنگ فارسی معین
بر هم نشاندن چیزی بر چیزی، آمیخته کردن، آمیزش، اختلاط، در شیمی تبدیل چند جسم به جسم سنگین تر، در علم دستور تحلیل عبارت ها و جمله ها از لحاظ روابط کلمات طبق قواعد نحو، مقابل تجزیه