جدول جو
جدول جو

معنی ترعیب

ترعیب
(اِ تِ)
ترسانیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) (از المنجد) : رعبته ترعیباً فرعب رعباً. یعنی ترسانیدم او را پس ترسید. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، بریدن کوهان و جز آن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد) ، راست و نیکو کردن جای پیکان نشاندن تیر را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد) ، بانگ بلند کردن کبوتر. (از اقرب الموارد) : عندی حمام له تطریب و الترعیب، ای هدیر شدید. (اقرب الموارد) ، پر کردن ظرف. (از المنجد)
لغت نامه دهخدا