- ترعابه
- بسیار ترسنده
معنی ترعابه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
سماق
سماق، درختی با برگ های مرکب و گل های سفید خوشه ای که در جاهای سرد می روید و بلندیش تا پنج متر می رسد، میوۀ کوچک سرخ رنگ و ترش مزه به صورت آسیاب شده به عنوان چاشنی کباب استفاده می شود، سماک، سماقیل، ترشاوه، تمتم، تتم، تتری، تتریک، ترفان
ترسانیدن، ترعیب
کوته بالا
پرشیر، شاخ ترد ستاک، نکو اندام سپید و نرم
هر چیز که آنرا با نان توان خورد و همچون ماست و پنیر و دوشاب و مانند آن نان خورش ادام
غالب و سرکش
اطاقی که در زمین سازند برای استفاده از خنکی آن و حفظ اغذیه و اشربه، محلی در زیر زمین که تابوت مرده را در آن مینهادند
سرکش، غالب، حکمی که از روی تسلط و چیرگی داده شود
سماق، درختی با برگ های مرکب و گل های سفید خوشه ای که در جاهای سرد می روید و بلندیش تا پنج متر می رسد، میوۀ کوچک سرخ رنگ و ترش مزه به صورت آسیاب شده به عنوان چاشنی کباب استفاده می شود، سماک، سماقیل، ترشابه، تمتم، تتم، تتری، تتریک، ترفان
جایی که برای شستشوی بدن ساخته شده و دارای آب گرم باشد، حمام
غرقاب بنگرید به غرقاب آب عمیق که شخص را عرق کند گودالی که در بعض نقاط دریا یا رود باشد مقابل پایاب
گرداب: خداوندا، چو آید پای برسنگ فتد کشتی دران گردابه تنگ... (نظامی)، طوفان: ازین گردابه چون باد بهشتی بساحل گاه قطب آورده کشتی. (نظامی)
حمام، جائی که برای شستشوی بدن ساخته شده و دارای آب گرم باشد
مونث مرعوب جمع مرعوبات
((سَ بَ یا بِ))
فرهنگ فارسی معین
اطاقی در زیر زمین خانه برای استفاده از خنکی آن در تابستان برای نگهداری غذا و چیزهای فاسد شدنی، سرداب
دورۀ اول از دوران دوم زمین شناسی که زمین آب و هوای گرم داشته و حشرات بسیار و نخستین نوع پستانداران در آن وجود داشته اند
هرچه با نان بخورند، از قبیل شیر، ماست، دوشاب، اشکنه و امثال آن، نان خورش، برای مثال سائلی آمد به سوی خانه ای / خشک نانه خواست یا ترنانه ای (مولوی - ۸۹۷)
مانندگی
گردون، بارکش، گاری
ترسانیدن
دلیری بر حرب و بر هر کار
مزاح کردن شوخی کردن، مداعبت شوخی کردن لاغ گفتن، شوخی
ترساندن
ویرانه
منفجره
خدا گشتن، شاهی فرمانروای، پیمان، کیش تیردان