جدول جو
جدول جو

معنی ترصیف - جستجوی لغت در جدول جو

ترصیف
(اِ تِ)
مبالغۀ رصف. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). بخوبی بهم ملصق کردن سنگها را در سنگفرش. (ناظم الاطباء) ، (اصطلاح علم خط) آن است که نسبت هر حرفی را با حرف دیگر در وضع رعایت کنند. (نفایس الفنون) ، بستن پی نازک به اطراف سر تیر. (ناظم الاطباء). رجوع به رصف شود
لغت نامه دهخدا
ترصیف
((تَ))
منظم گردانیدن، استوار شدن، محکم شدن
تصویری از ترصیف
تصویر ترصیف
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از توصیف
تصویر توصیف
وصف کردن، بیان کردن صفت کسی یا چیزی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تنصیف
تصویر تنصیف
نصف کردن، دونیم کردن چیزی، به نیمۀ چیزی رسیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تصریف
تصویر تصریف
صرف کردن فعل، مشتق ساختن کلمه ای از کلمۀ دیگر، علم صرف و اشتقاق کلمات، برگردانیدن، تغییر دادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ترصیع
تصویر ترصیع
جواهر نشاندن بر چیزی، گوهرنشان ساختن، مرصع ساختن، در ادبیات در فن بدیع آوردن الفاظ و کلماتی در دو مصراع یا دو جمله که در وزن و سجع مطابق باشند مانند فراش و نقاش، منوّر و مقرّر، گریان و خندان، جلال و کمال و مانند این بیت، برای مثال هوا شد تیره و گریان به سان دیدۀ وامق / زمین شد تازه و خندان به سان چهرۀ عذرا (رشیدالدین وطواط)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ترصین
تصویر ترصین
چیرگی در شناخت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترصیع
تصویر ترصیع
گوهر نشان ساختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترصیص
تصویر ترصیص
استوار کردن چیزیرا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تصریف
تصویر تصریف
برگردانیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توصیف
تصویر توصیف
وصف و بیان حال، نشانی دادن، ستایش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنصیف
تصویر تنصیف
دو نیم کردن چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توصیف
تصویر توصیف
((تُ))
وصف کردن، ستودن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ترصیع
تصویر ترصیع
((تَ))
جواهر نشاندن بر چیزی، آوردن کلماتی در دو مصراع یا دو جمله که از نظر وزن و سجع یکی باشند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تنصیف
تصویر تنصیف
((تَ))
دو نیمه شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تصریف
تصویر تصریف
((تَ))
برگردانیدن، مشتق ساختن واژه ای از ریشه یا مصدر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از توصیف
تصویر توصیف
Description
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از توصیف
تصویر توصیف
description
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از توصیف
تصویر توصیف
설명
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از توصیف
تصویر توصیف
説明
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از توصیف
تصویر توصیف
תיאור
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از توصیف
تصویر توصیف
विवरण
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از توصیف
تصویر توصیف
deskripsi
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از توصیف
تصویر توصیف
คำอธิบาย
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از توصیف
تصویر توصیف
описание
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از توصیف
تصویر توصیف
beschrijving
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از توصیف
تصویر توصیف
descripción
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از توصیف
تصویر توصیف
descrizione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از توصیف
تصویر توصیف
descrição
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از توصیف
تصویر توصیف
描述
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از توصیف
تصویر توصیف
opis
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از توصیف
تصویر توصیف
опис
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از توصیف
تصویر توصیف
Beschreibung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از توصیف
تصویر توصیف
maelezo
دیکشنری فارسی به سواحیلی