ترسیدهتَرسیده کسی که دچار بیم و ترس شدهوحشت زده، هراسیده، مرعوب، متوحّش، خائف، رعیب، چغزیده، نهازیده، مروع ادامه... کسی که دچار بیم و ترس شدهوَحشَت زده، هَراسیده، مَرعوب، مُتَوَحِّش، خائِف، رَعیب، چَغزیده، نِهازیده، مَروع تصویر ترسیده فرهنگ فارسی عمید
ترسیده (تَ دَ / دِ) مرعوب. وحشت زده: چونست زهره، چون رخ ترسیده مریخ همچو دیدۀ شیر نر. ناصرخسرو ادامه... مرعوب. وحشت زده: چونست زهره، چون رخ ترسیده مریخ همچو دیدۀ شیر نر. ناصرخسرو لغت نامه دهخدا
ترسیده بیمناک، خایف، متوحش، مرعوب، هراسان، هراسناک ادامه... بیمناک، خایف، متوحش، مرعوب، هراسان، هراسناک فرهنگ واژه مترادف متضاد
ترسیدهتَرسیدِه ängstlich, verängstigt ادامه... ängstlich, verängstigt تصویر ترسیده دیکشنری فارسی به آلمانی
ترسیدهتَرسیدِه mwenye hofu, ogofuliwa ادامه... mwenye hofu, ogofuliwa تصویر ترسیده دیکشنری فارسی به سواحیلی