عمل سوار بودن بر خر. (یادداشت بخط مؤلف) : علف خواری کنی و خرسواری پس آنگه نزل عیسی چشم داری. نظامی (خسرو و شیرین ص 110). - امثال: مزد خرچرانی خرسواریست، نظیر: مارگیری مارزدگی دارد. ، ریاکاری. عوام فریبی. تسلط بر عوام یا بر خاصه. تسلط و انتفاع ریاکاران و شارلاتانهای سیاسی از عوام. (یادداشت بخط مؤلف)
عمل سوار بودن بر خر. (یادداشت بخط مؤلف) : علف خواری کنی و خرسواری پس آنگه نزل عیسی چشم داری. نظامی (خسرو و شیرین ص 110). - امثال: مزد خرچرانی خرسواریست، نظیر: مارگیری مارزدگی دارد. ، ریاکاری. عوام فریبی. تسلط بر عوام یا بر خاصه. تسلط و انتفاع ریاکاران و شارلاتانهای سیاسی از عوام. (یادداشت بخط مؤلف)
ترس از خدا و تقوی و پرهیزگاری. (ناظم الاطباء) : گه از آزمودن سخن گستری گه از ترسکاری حدیث آوری. شمسی (یوسف و زلیخا). سر از عالم ترسکاری برآر بترس از کسی کو نشد ترسکار. نظامی. فضایل پسندیده و سیرت عادله و پرهیزکاری و ترسکاری شعار و دثار او بود. (تاریخ قم ص 6). بعلم و ورع و ترسکاری و... راجح آمده. (تاریخ قم ص 9) ، رهبانیت. (مهذب الاسماء)
ترس از خدا و تقوی و پرهیزگاری. (ناظم الاطباء) : گه از آزمودن سخن گستری گه از ترسکاری حدیث آوری. شمسی (یوسف و زلیخا). سر از عالم ترسکاری برآر بترس از کسی کو نشد ترسکار. نظامی. فضایل پسندیده و سیرت عادله و پرهیزکاری و ترسکاری شعار و دثار او بود. (تاریخ قم ص 6). بعلم و ورع و ترسکاری و... راجح آمده. (تاریخ قم ص 9) ، رهبانیت. (مهذب الاسماء)