- ترجمه
- برگردانی، برگردان، ترزبانی، ترگویه، نورند
معنی ترجمه - جستجوی لغت در جدول جو
- ترجمه
- نورند پچوه همسیراز بر گردان تفسیر کردن زبانی را بزبان دیگر گزاردن گزارش کردن گردانیدناز زبانی بزبان دیگر نقل کردن، ذکر کردن سیرت و اخلاق و نسب شخصی، گزارش، جمع تراجم. یا ترجمه احوال. شرح احوال
- ترجمه
- نقل مطلبی از زبانی به زبان دیگر، جمع تراجم، ذکر سیرت، اخلاق و نسب کسی، شرح احوال
- ترجمه ((تَ جَ یا جُ مِ))
- روایت کردن مطلبی از زبانی به زبان دیگر، ذکر کردن سیرت و اخلاق و نسب کسی، گزارش
- ترجمه
- Translation
- ترجمه
- перевод
- ترجمه
- Übersetzung
- ترجمه
- переклад
- ترجمه
- tłumaczenie
- ترجمه
- tradução
- ترجمه
- traduzione
- ترجمه
- traducción
- ترجمه
- traduction
- ترجمه
- vertaling
- ترجمه
- การแปล
- ترجمه
- terjemahan
- ترجمه
- ترجمةٌ
- ترجمه
- अनुवाद
- ترجمه
- תַרגוּם
- ترجمه
- tafsiri
- ترجمه
- অনুবাদ
- ترجمه
- ترجمہ
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مونث مترجم. مونث مترجم زنی که ترجمه کند
امید داشتن
گزاردن گزارش کردن گردانیدناز زبانی بزبان دیگر نقل کردن، ذکر کردن سیرت و اخلاق و نسب شخصی، گزارش، جمع تراجم. یا ترجمه احوال. شرح احوال
استخوان های ریز دست و پا، مفاصل انگشتان
گور سنگ گور، لانه کفتار، پرچین
نمد زین را گویند، پارچه نفیسی را که از کوک بافند
نمدزین، نمدی که زیر زین بر پشت اسب می اندازند، آدرم، آدرمه، تکلتو، تکتلو
شال، نوعی پارچۀ نفیس که از کرک لطیف بافته می شود