زینت دادن کتاب با رنگ های زیبا، نزدیک به هم نوشتن سطرهای کتاب، نقطه و اعراب گذاشتن بر کلمات، خط کشیدن بر بعضی از ارقام دفتر حساب که معلوم شود آن رقم به حساب آمده است
زینت دادن کتاب با رنگ های زیبا، نزدیک به هم نوشتن سطرهای کتاب، نقطه و اعراب گذاشتن بر کلمات، خط کشیدن بر بعضی از ارقام دفتر حساب که معلوم شود آن رقم به حساب آمده است
مزید مؤخر تفضیلی تر + ین نسبت، علامت صفت عالی. پساوندی است که چون بر صفتی افزون گردد آنرا ممتاز سازد. چون بد+ترین = بدترین. به + ترین = بهترین. بزرگ + ترین = بزرگ ترین: از عباد ملک العرش نکو کارترین خوشخویی، خوش سخنی، خوش منشی، خوش حسبی. منوچهری. چنان دان که نادان ترین کس تویی اگر پند دانندگان نشنوی. (از سندبادنامه ص 234). تازه ترین سنبل صحرای ناز خاصه ترین گوهر دریای راز. نظامی. مبارکتر شب و خرمترین روز که دوشم قدر بود، امروز نوروز. سعدی. و رجوع به صفت شود
مزید مؤخر تفضیلی تر + ین نسبت، علامت صفت عالی. پساوندی است که چون بر صفتی افزون گردد آنرا ممتاز سازد. چون بد+ترین = بدترین. به + ترین = بهترین. بزرگ + ترین = بزرگ ترین: از عباد ملک العرش نکو کارترین خوشخویی، خوش سخنی، خوش منشی، خوش حسبی. منوچهری. چنان دان که نادان ترین کس تویی اگر پند دانندگان نشنوی. (از سندبادنامه ص 234). تازه ترین سنبل صحرای ناز خاصه ترین گوهر دریای راز. نظامی. مبارکتر شب و خرمترین روز که دوشم قدر بود، امروز نوروز. سعدی. و رجوع به صفت شود
پریدن و بشتاب فرودآمدن مرغ جای جای متقارب. (منتهی الارب). پریدن مرغ و بشتاب فرودآمدن جای جای نزدیک بهم. (ناظم الاطباء) ، آشیان گرفتن مرغ در درخت. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
پریدن و بشتاب فرودآمدن مرغ جای جای متقارب. (منتهی الارب). پریدن مرغ و بشتاب فرودآمدن جای جای نزدیک بهم. (ناظم الاطباء) ، آشیان گرفتن مرغ در درخت. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
بازداشتن ستور را در منزل بر علف. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) (از المنجد). بازداشتن ستور را در خانه جهت علف. (ناظم الاطباء). بازداشتن ستور از علف و نفرستادن آن به چراگاه. (از شرح قاموس ترکی). بازداشتن چهارپا را از علف. (متن اللغه)
بازداشتن ستور را در منزل بر علف. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) (از المنجد). بازداشتن ستور را در خانه جهت علف. (ناظم الاطباء). بازداشتن ستور از علف و نفرستادن آن به چراگاه. (از شرح قاموس ترکی). بازداشتن چهارپا را از علف. (متن اللغه)