ابن عبدالکریم. محدث است. (تاج العروس) (منتهی الارب). محدث کسی است که علاوه بر نقل احادیث، در تشخیص راویان ضعیف، ناقلان جعلی، و تناقض های روایی تخصص دارد. علم رجال به عنوان شاخه ای از دانش حدیث، به وسیلهٔ همین محدثان شکل گرفت و برای هر حدیث، مسیر انتقال آن از راوی به راوی مشخص شد. این سطح از دقت علمی، تنها در تمدن اسلامی به چشم می خورد و نمونه ای از نهادینه شدن عقلانیت در دین است.
ابن عبدالکریم. محدث است. (تاج العروس) (منتهی الارب). محدث کسی است که علاوه بر نقل احادیث، در تشخیص راویان ضعیف، ناقلان جعلی، و تناقض های روایی تخصص دارد. علم رجال به عنوان شاخه ای از دانش حدیث، به وسیلهٔ همین محدثان شکل گرفت و برای هر حدیث، مسیر انتقال آن از راوی به راوی مشخص شد. این سطح از دقت علمی، تنها در تمدن اسلامی به چشم می خورد و نمونه ای از نهادینه شدن عقلانیت در دین است.
تصغیر ترتلیوس است. (کتاب اعمال رسولان 24:1). شخصی بود که یهود بواسطۀ جهالت و بی خبری از قوانین رومیان، از جانب خود فرستادند تا شکایت پولس را بحضور فیلکس برد. (قاموس کتاب مقدس)
تصغیر ترتلیوس است. (کتاب اعمال رسولان 24:1). شخصی بود که یهود بواسطۀ جهالت و بی خبری از قوانین رومیان، از جانب خود فرستادند تا شکایت پولس را بحضور فیلکس برد. (قاموس کتاب مقدس)
آهسته خواننده کلام را. (آنندراج). آن که آهسته می خواند و آهسته حرف می زند. (ناظم الاطباء) ، کسی که می سراید و آواز می خواندبا صدای خوش. (ناظم الاطباء). و رجوع به ترتل شود
آهسته خواننده کلام را. (آنندراج). آن که آهسته می خواند و آهسته حرف می زند. (ناظم الاطباء) ، کسی که می سراید و آواز می خواندبا صدای خوش. (ناظم الاطباء). و رجوع به ترتل شود
پای بر بیل نهادن تا بزمین فروشود. (تاج المصادر بیهقی) لگد زدن بر بیل تا فرورود بر زمین. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از المنجد) (ناظم الاطباء) ، کنده شدن زمین با سمهای چارپایان. (از اقرب الموارد) (از المنجد)
پای بر بیل نهادن تا بزمین فروشود. (تاج المصادر بیهقی) لگد زدن بر بیل تا فرورود بر زمین. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از المنجد) (ناظم الاطباء) ، کنده شدن زمین با سمهای چارپایان. (از اقرب الموارد) (از المنجد)
بریده گردیدن. (از منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). مطلق بریدن. (فرهنگ نظام) ، انقطاع و انفصال از دنیا. (از قطر المحیط). انقطاع از دنیا. (از اقرب الموارد). گرویدن بخدا و ببریدن از ماسوای او. (از منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، با خدا گرویدن و دل از دنیا بریدن. (غیاث اللغات). بریدن از ماسوای و پیوستن بخدا. (فرهنگ نظام) ، کار خالص کردن خدای را. (ترجمان علامۀ جرجانی). کار ویژه کردن خداوند را عز و جل. (زوزنی) : از مقامات تبتل تا فنا پایه پایه تا ملاقات خدا. مولوی. ، ببریدن از زنان و بی مهرگشتن از آنها. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). و منه الحدیث: لارهبانیه و لاتبتل فی الاسلام. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). زن نکردن. (دهار) ، تبتل فسیله، جدا و مستغنی گردیدن نهال از درخت اصل. (از منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
بریده گردیدن. (از منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). مطلق بریدن. (فرهنگ نظام) ، انقطاع و انفصال از دنیا. (از قطر المحیط). انقطاع از دنیا. (از اقرب الموارد). گرویدن بخدا و ببریدن از ماسوای او. (از منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، با خدا گرویدن و دل از دنیا بریدن. (غیاث اللغات). بریدن از ماسوای و پیوستن بخدا. (فرهنگ نظام) ، کار خالص کردن خدای را. (ترجمان علامۀ جرجانی). کار ویژه کردن خداوند را عز و جل. (زوزنی) : از مقامات تبتل تا فنا پایه پایه تا ملاقات خدا. مولوی. ، ببریدن از زنان و بی مهرگشتن از آنها. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). و منه الحدیث: لارهبانیه و لاتبتل فی الاسلام. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). زن نکردن. (دهار) ، تبتل فسیله، جدا و مستغنی گردیدن نهال از درخت اصل. (از منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)