- تربد
- روی ترش کردن
معنی تربد - جستجوی لغت در جدول جو
- تربد
- گیاهی پایا، با ساقۀ پیچنده و برگ هایی شبیه برگ لوبیا و گل های آبی رنگ. ریشۀ آن به درازی ده سانتی متر و به رنگ خاکستری یا قهوه ای و مغزش سفید است. در معالجۀ رماتیسم و بیماری های کلیه نافع است. در هند، مالزی، سیلان و بعضی جزایر اقیانوسیه می روید
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
اخمو، کسی که اخم کند و چین بر ابرو انداخته و روی خود را درهم بکشد، بداغر، عبوس، ترش روی، عبّاس، تندرو، زوش، ترش رو، اخم رو، روترش، سخت رو، دژبرو، گره پیشانی، بداخم، عابس، تیموک
ترشروی، آسمان ابری شیر از جانوران متغیر، ترش رو، آسمان ابردار
رای، آمد و شد، رفت و آمد، رو و آی
مار زنگوله دار، شیر
پروریدن پرورش یافتن پروردن، پرورش دادن
فربهی
چهار زانویی چهار زانو نشستن
چشم داشتن، انتظار
هندوانه، و بمعنی خیار
بهره خواهی سرگشته گردیدن، تحیر
درنگ کردن، باز ایستادن
خاک، مزار
پروردن
آمد و شد کردن
مهربانی و نرمی نمودن
ریزه کردن نان در دوغ شیر آب گوشت و مانند آن
فسخ معاهده کردن
جنبیدن و لرزیدن
انتظار داشتن
بالش زیر سر نهادن
عبادت کردن
در هم شدن موی یا پشم
خاموشی و سکوت و نوبه تب و لرز
وحشت و نفرت نمودن از ریشه پارسی اپدی گشتن، بی زنی بی نیازی به زن زنگریزی
هندوانه، خیار، بادرنگ
سخت گردیدن زمین به باران
بندگی کردن، به عبادت پرداختن، پرستش کردن
آمد و شد کردن
دودل شدن، دودله بودن
اسهال، دفع مدفوع به صورت شل و آبکی که منجر به کم شدن آب بدن می شود، شکم روه، هیضه، شکم روش، بیرون روه، رانش، زحیر
دودل شدن، دودله بودن
اسهال، دفع مدفوع به صورت شل و آبکی که منجر به کم شدن آب بدن می شود، شکم روه، هیضه، شکم روش، بیرون روه، رانش، زحیر
خاک، کنایه از گور، قبر، مقبره، مزار، آرامگاه
انتظار کشیدن، صبر کردن و نگران پیشامد بودن، چشمداشت