جدول جو
جدول جو

معنی تربئه - جستجوی لغت در جدول جو

تربئه
بردن و دور گردانیدن کسی را
تصویری از تربئه
تصویر تربئه
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

قوس و قزح، کمان مانندی که بعد از باران از اثر شعاع آفتاب در آسمان پیدا می شود نامند
فرهنگ لغت هوشیار
گونه ای ترب که یکساله است و جزو سبزیهای خوردنی مصرف میشود. ریشه این گیاه از تربهای معمولی کوچکتر و بیخ وی سرخ است
فرهنگ لغت هوشیار
استخوان سینه جناغ پروردن پروراندن، آداب و اخلاق را بکسی آموختن، پرورش یا تربیت بدنی. پرورش بدن بوسیله انواع ورزش. یا تعلیم و تربیت. آموزش و پرورش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنبئه
تصویر تنبئه
آگاه و خبر کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبرئه
تصویر تبرئه
پاک گردانیدن کسی را از چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تربسه
تصویر تربسه
رنگین کمان، کمانی مرکب از هفت رنگ که از تجزیۀ نور خورشید در قطرات باران ایجاد می شود، رخش، سرگیس، سرویسه، نوشه، سدکیس، نوسه، اغلیسون، کرکم، آفنداک، سرکیس، آلیسا، آژفنداک، درونه، تیراژی، شدکیس، توبه، نوس، تیراژه، آدینده، آزفنداک، ایرسا، قوس و قزح، ترسه، کلکم، قزح، تویه، سویسه، تربیسه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تبرئه
تصویر تبرئه
((تَ رِ ئِ))
پاک کردن، رفع اتهام کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تربسه
تصویر تربسه
((تَ بَ سَ))
رنگین کمان، قوس قزح، آژفنداک، ازفنداک، نوس، آزفنداک، نوسه، آدینده، توبه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تربچه
تصویر تربچه
((تُ رُ چِ))
گونه ای ترب است، کوچکتر از ترب که ریشه آن قرمز است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تبرئه
تصویر تبرئه
پاک کردن از تهمت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تربچه
تصویر تربچه
از سبزی های خوردنی از نوع ترب. ریشۀ آن سرخ رنگ و کوچک تر از ترب، دارای ویتامین های a، b و c و املاح معدنی است. برگ آن نیز مقداری ویتامین c دارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تبرئه
تصویر تبرئه
Exoneration, Vindication
دیکشنری فارسی به انگلیسی
оправдание
دیکشنری فارسی به روسی
Entlassung, Rechtfertigung
دیکشنری فارسی به آلمانی
uniewinnienie, usprawiedliwienie
دیکشنری فارسی به لهستانی
exoneração, justificativa
دیکشنری فارسی به پرتغالی
esonerazione, rivendicazione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
exoneración, reivindicación
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
exonération, justification
دیکشنری فارسی به فرانسوی
vrijspraak, rechtvaardiging
دیکشنری فارسی به هلندی
การพ้นผิด , การแก้ต่าง
دیکشنری فارسی به تایلندی
براءةٌ , تبرئةٌ
دیکشنری فارسی به عربی
निरपराधिता , न्यायसिद्धि
دیکشنری فارسی به هندی
זיכוי , זִכּוּי
دیکشنری فارسی به عبری
মুক্তি , যথার্থতা
دیکشنری فارسی به بنگالی