معنی تربچه تربچه((تُ رُ چِ)) گونه ای ترب است، کوچکتر از ترب که ریشه آن قرمز است تصویر تربچه فرهنگ فارسی معین
تربچه تربچه گونه ای ترب که یکساله است و جزو سبزیهای خوردنی مصرف میشود. ریشه این گیاه از تربهای معمولی کوچکتر و بیخ وی سرخ است فرهنگ لغت هوشیار
تربچه تربچه از سبزی های خوردنی از نوع ترب. ریشۀ آن سرخ رنگ و کوچک تر از ترب، دارای ویتامین های a، b و c و املاح معدنی است. برگ آن نیز مقداری ویتامین c دارد فرهنگ فارسی عمید
تربچه تربچه ترب از قسم خردگونه، و از آن پاره ای سپید و برخی سرخ باشد. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) لغت نامه دهخدا
تربسه تربسه قوس و قزح، کمان مانندی که بعد از باران از اثر شعاع آفتاب در آسمان پیدا می شود نامند فرهنگ لغت هوشیار
تربیه تربیه استخوان سینه جناغ پروردن پروراندن، آداب و اخلاق را بکسی آموختن، پرورش یا تربیت بدنی. پرورش بدن بوسیله انواع ورزش. یا تعلیم و تربیت. آموزش و پرورش فرهنگ لغت هوشیار
تربسه تربسه رَنگین کَمان، کمانی مرکب از هفت رنگ که از تجزیۀ نور خورشید در قطرات باران ایجاد می شود، رَخش، سَرگیس، سَرویسِه، نوشَه، سَدکیس، نوسَه، اِغلیسون، کَرکَم، آفَنداک، سِرکیس، آلیسا، آژفَنداک، دُرونِه، تیراژی، شَدکیس، توبِه، نوس، تیراژِه، آدیندِه، آزفَنداک، ایرسا، قُوس و قَزَح، تُرسِه، کَلکَم، قُزَح، تویِه، سَویسِه، تربیسِه فرهنگ فارسی عمید