جدول جو
جدول جو

معنی تربسه

تربسه
رنگین کمان، کمانی مرکب از هفت رنگ که از تجزیۀ نور خورشید در قطرات باران ایجاد می شود، رخش، سرگیس، سرویسه، نوشه، سدکیس، نوسه، اغلیسون، کرکم، آفنداک، سرکیس، آلیسا، آژفنداک، درونه، تیراژی، شدکیس، توبه، نوس، تیراژه، آدینده، آزفنداک، ایرسا، قوس و قزح، ترسه، کلکم، قزح، تویه، سویسه، تربیسه
تصویری از تربسه
تصویر تربسه
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با تربسه

تربسه

تربسه
قوس و قزح، کمان مانندی که بعد از باران از اثر شعاع آفتاب در آسمان پیدا می شود نامند
فرهنگ لغت هوشیار

تربسه

تربسه
رنگین کمان، قوس قزح، آژفنداک، ازفنداک، نوس، آزفنداک، نوسه، آدینده، توبه
تربسه
فرهنگ فارسی معین

تربسه

تربسه
قوس قزح. (برهان) (فرهنگ جهانگیری) (فرهنگ رشیدی) (ناظم الاطباء). تُرْسه. (فرهنگ رشیدی). کمان مانندی که بعد از باران از اثرشعاع آفتاب در آسمان پیدا می شود، و نامهای دیگرش قوس قزح و کمان مرتضی علی و کمان رستم است. جهانگیری ورشیدی گوید با ضم اول هم صحیح است. (فرهنگ نظام)
لغت نامه دهخدا

تربچه

تربچه
گونه ای ترب که یکساله است و جزو سبزیهای خوردنی مصرف میشود. ریشه این گیاه از تربهای معمولی کوچکتر و بیخ وی سرخ است
فرهنگ لغت هوشیار

تربیه

تربیه
استخوان سینه جناغ پروردن پروراندن، آداب و اخلاق را بکسی آموختن، پرورش یا تربیت بدنی. پرورش بدن بوسیله انواع ورزش. یا تعلیم و تربیت. آموزش و پرورش
فرهنگ لغت هوشیار

تربیسه

تربیسه
رَنگین کَمان، کمانی مرکب از هفت رنگ که از تجزیۀ نور خورشید در قطرات باران ایجاد می شود، نوسَه، کَلکَم، نوس، سَویسِه، آدیندِه، اِغلیسون، آلیسا، تُرسِه، کَرکَم، آژفَنداک، تیراژِه، تَربَسِه، سِرکیس، آزفَنداک، رَخش، ایرسا، سَرگیس، سَرویسِه، تیراژی، سَدکیس، آفَنداک، قُوس و قَزَح، شَدکیس، دُرونِه، قُزَح، نوشَه، تویِه، توبِه
تربیسه
فرهنگ فارسی عمید