جدول جو
جدول جو

معنی تراوش - جستجوی لغت در جدول جو

تراوش
ترشح
تصویری از تراوش
تصویر تراوش
فرهنگ واژه فارسی سره
تراوش
چکیدن، ترشح و تقطیر
تصویری از تراوش
تصویر تراوش
فرهنگ لغت هوشیار
تراوش
تراویدن، خارج شدن یا نشت کردن آب یا مایع دیگر از درون چیزی، ترشح کردن، تراوش کردن، چکیدن، تلابیدن، ترابیدن
تصویری از تراوش
تصویر تراوش
فرهنگ فارسی عمید
تراوش
((تَ وُ))
ترشح، چکه
تصویری از تراوش
تصویر تراوش
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تراکش
تصویر تراکش
انفجار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تراوغ
تصویر تراوغ
با همدیگر کشتی گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تراشش
تصویر تراشش
صورت حکاکی شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تشاوش
تصویر تشاوش
در همی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلاوش
تصویر تلاوش
عمل تراویدن، تراوش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تناوش
تصویر تناوش
فرا گرفتن، باز گردیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تهاوش
تصویر تهاوش
آمیخته شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلاوش
تصویر تلاوش
تراوش، تراویدن، خارج شدن یا نشت کردن آب یا مایع دیگر از درون چیزی، ترشح کردن، تراوش کردن، چکیدن، تلابیدن، ترابیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ترابش
تصویر ترابش
تراوش، ترشح
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از راوش
تصویر راوش
(دخترانه)
مصحف زاوش، نام ستاره مشتری
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از تراش
تصویر تراش
طمع و توقع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تراش
تصویر تراش
تراشیدن، پسوند متصل به واژه به معنای تراشنده مثلاً چوب تراش، ریش تراش، سنگ تراش، قلم تراش، تراشیدن مثلاً تراش فلزات، مدادتراش
فرهنگ فارسی عمید