معنی تراوش - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با تراوش
تراوش
- تراوش
- تَراویدن، خارج شدن یا نشت کردن آب یا مایع دیگر از درون چیزی، ترشح کردن، تراوش کردن، چکیدن، تَلابیدن، تَرابیدن
فرهنگ فارسی عمید
تراوش
- تراوش
- تراویدن. (ناظم الاطباء). چکیدن. با لفظ کردن مستعمل. (آنندراج) ، ترشح و تقطیر. (ناظم الاطباء). رجوع به تراوش کردن و تراوش نمودن شود
لغت نامه دهخدا