- تذریب
- تیز کردن شمشیر
معنی تذریب - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ویرانی
بخشم آوردن
نا آباد کردن چیزی را، ویران کردن
زرکاری زرنگاری -1 زر گرفتن زر اندود کردن، زر کاری طلا کاری،جمع تذهیبات. زراندود کردن
دنباله دار کردن
باد دادن خرمن، باد دادن خاک
خشکی دهانی
عادت کردن
نیکو کردن آواز
زدن کسی را
تازی گرداندن واژه پارسی یا واژه جز تازی را تازی کردن، به تازی برگرداندن، پاک کردن سخن: از لغزش بعربی ترجمه کردن بتازی گردانیدن، کلمه ای غیر عربی را بصورت عربی در آوردن، بی غلط و فصیح بیان کردن،جمع تعریبات
نزدیک کردن
به خور بر رفتن، خور برش خور بر زدگی (غربزدگی)
فرار کردن
استوار کردن، حد معین نمودن، افزون کردن فزون کردن، رسا کردن
سرزنش و نکوهیدن
خاک آلوده کردن گرد انگیختن، ناداری، دارندگی از واژگان دو پهلو
آزمودن، اختیار و امتحان
گریزانیدن، فراری دادن
زراندود کردن، طلاکاری، تزیین و نقش و نگار دادن اوراق کتاب های خطی با آب زر و لاجورد
خراب کردن، ویران کردن
سرزنش کردن، نکوهش کردن
مطلبی را به عربی ترجمه کردن، شکل عربی دادن به کلمه ای که از زبان دیگر است
نزدیک کردن، نزدیک گردانیدن، نزدیک بودن
نوعی دویدن اسب، یورتمه، نوعی راه رفتن اسب که سوار را تکان بدهد، خبب، چهارنعل
نوعی دویدن اسب، یورتمه، نوعی راه رفتن اسب که سوار را تکان بدهد، خبب، چهارنعل