جدول جو
جدول جو

معنی تدریب

تدریب((تَ))
بار آوردن، خو گرفتن، آموزانیدن، آموختن
تصویری از تدریب
تصویر تدریب
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با تدریب

تدریب

تدریب
تدریب به چیزی (بر چیزی، در چیزی) ، خوگرگردانیدن کسی را بر آن. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد). یقال: درّبته الشدائد حتی قوی و مرن علیها. (منتهی الارب) ، شکیبائی نمودن در کارزار، وقت شدت و فرار. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (اقرب الموارد) (المنجد) : صاروا الی التدریب وقف الحرب. (اقرب الموارد) ، مواظبت کردن کسی را بر کاری. (آنندراج) ، برآغالانیدن و حریص ساختن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). یقال: درّبت البازی علی الصید، یعنی برآغالانیدم باز را بر شکار. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا