- تدنس
- چرکین شدن، زشت و معیوب گردیدن
معنی تدنس - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
چرکین شدن
فرودش پستیدن، نزدیک شدن -1 نزدیک آمدن، پایین آمدن پست شدن، نزدیکی، پستی، جمع تدنیات. پست شدن
پنهان شدن و پوشیده داشتن
تاژ نشینی
صورت تصویر تمثال، مجسمه، پیکر جثه، کالبد قالب
انس گرفتن، خو گرفتن خو گیری رامش انس گرفتن خوی گرفتن مقابل توحش
همجنس بودن
چرکین کردن، به پلیدی آلوده ساختن
تندیس، مجسمه، پیکر، کالبد، تمثال، تصویر
اندک اندک نزدیک شدن، پایین آمدن، پست شدن
نا کس و بی غیرت و بیقدر و حقیر و فرومایه پلیدی، ریم
آلودگی، پلیدی