جدول جو
جدول جو

معنی تدنیس

تدنیس((تَ))
شوخگین کردن، به چرک آلودن، ریمناک کردن، شوخگینی، چرکینی، جمع تدنیسات
تصویری از تدنیس
تصویر تدنیس
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با تدنیس

تدنیس

تدنیس
شوخگن گردانیدن. (زوزنی). بچرک آلودن. (غیاث اللغات) (آنندراج) (المنجد). ریمناک گردانیدن جامۀ کسی را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) ، معیوب و زشت کردن آبروی کسی را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). کاری کردن که آبرو و اخلاق را زشت کند. (المنجد) ، زشت ساختن سوء خلق، کسی را. یقال: دنسه سوء خلقه، ای عابه. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

آدنیس

آدنیس
گیاهی از نوع آلاله از تیره آلاله ها. برگهایش بریده و کمی از آلاله پهن تر دارای گلهای زرد و قرمز و در مزارع گندم پراکنده است ادونیس. و آن دارای انواع است
فرهنگ لغت هوشیار