جدول جو
جدول جو

معنی تدلف - جستجوی لغت در جدول جو

تدلف
نزدیک شدن، رفتن
تصویری از تدلف
تصویر تدلف
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از متدلف
تصویر متدلف
رونده، نزدیک شونده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخلف
تصویر تخلف
سرپیچی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تکلف
تصویر تکلف
آلایش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تخلف
تصویر تخلف
باز ایستادن، تاخر، باز پس ماندن، خلاف کردن در وعده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تداف
تصویر تداف
بر یکدیگر نشستن
فرهنگ لغت هوشیار
در آویختن فرو هشته شدن فروتنی فرو آویختن در آویختن فرو هشته شدن، نزدیک شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تدله
تصویر تدله
دل ربودگی خرد پریدگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تدلل
تصویر تدلل
ناز کردن، گستاخی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تدلک
تصویر تدلک
خود مالی خود را مالیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تدلس
تصویر تدلس
پنهان شدن و پوشیده داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تزلف
تصویر تزلف
پیش در آمدن، پراکنده شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تسلف
تصویر تسلف
وام گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تصلف
تصویر تصلف
لاف زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تغلف
تصویر تغلف
نیام یابی (نیام غلاف)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تکلف
تصویر تکلف
رنج چیزی را کشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تالف
تصویر تالف
دل بدست آوردن، دوست شدن تلف شونده، تباه، نابود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تصلف
تصویر تصلف
تملق گفتن، چاپلوسی کردن، لاف زدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تدلی
تصویر تدلی
آویخته شدن، خرامیدن، شتافتن و نزدیک شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تالف
تصویر تالف
الفت یافتن، دوست شدن، دمساز شدن، دلجویی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تخلف
تصویر تخلف
خلاف کردن، خلاف وعده کردن، خلاف گفته یا پیمان خود عمل کردن، عقب ماندن، واپس ماندن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تکلف
تصویر تکلف
رنج و سختی بر خود نهادن، به خود رنج دادن، تظاهر کرن به امری، کاری به مشقت و خلاف عادت کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مدلف
تصویر مدلف
درشت گوینده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تألف
تصویر تألف
((تَ أَ لُّ))
دوست شدن، الفت یافتن، دمساز شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تخلف
تصویر تخلف
((تَ خَ لُّ))
خلاف کردن، خلاف وعده کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تخلف
تصویر تخلف
سپس ماندن، واپس کشیدن، بازماندن، دنبال افتادن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تدلی
تصویر تدلی
((تَ دَ لِّ))
بسیار نزدیک شدن، فروتنی کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تصلف
تصویر تصلف
((تَ صَ لُّ))
لاف زدن، تملّق گفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تکلف
تصویر تکلف
((تَ کَ لُّ))
خود را به رنج افکندن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تخلف
تصویر تخلف
Infraction
دیکشنری فارسی به انگلیسی