معنی تألف
تألف
((تَ أَ لُّ))
دوست شدن، الفت یافتن، دمساز شدن
تصویر تألف
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با تألف
تخلف
تخلف
سرپیچی
فرهنگ واژه فارسی سره
تکلف
تکلف
آلایش
فرهنگ واژه فارسی سره
تخلف
تخلف
باز ایستادن، تاخر، باز پس ماندن، خلاف کردن در وعده
فرهنگ لغت هوشیار
تدلف
تدلف
نزدیک شدن، رفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تزلف
تزلف
پیش در آمدن، پراکنده شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تسلف
تسلف
وام گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصلف
تصلف
لاف زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تغلف
تغلف
نیام یابی (نیام غلاف)
فرهنگ لغت هوشیار
تکلف
تکلف
رنج چیزی را کشیدن
فرهنگ لغت هوشیار