- تدسیه
- تباه کردن پنهان کردن و بینام کردن
معنی تدسیه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مخونث حدسی، جمع حدسیات
گردو بازی
آسیب رساندن آکاندن (معیوب کردن) زیرک دانستن
تر کرد ن با روغن
صنعت، تجارت کردن، کسب و تجارت
مولیدن اندوه نمودن نمایان کردن انبوه
بازه یاب گونه ای گوشه یاب که در اختر شماری برای اندازه گیری بازه ستارگان از هم به کار می رود
قطعه بلوری شکل که یک یا دو طرف آن محدب یا مقعر است و در دوربینها و دستگاههای عکاسی بکار میرود و در فارسی بان عدسی گویند
مونث قدسی فرشته بهشتی مونث قدسی
پرونده، کارنما، دیوان