خون آلود کردن کسی را. (شرح قاموس) (ناظم الاطباء). بیرون آمدن خون از زخم. (از اقرب الموارد). خارج کردن خون از کسی بضربه. (از متن اللغه) ، آسان گردانیدن ازبرای کسی راهی. (شرح قاموس). آسان کردن راه را برای کسی. (از اقرب الموارد) (از متن اللغه) (از ناظم الاطباء) ، راه دادن کسی را. (از ناظم الاطباء). راه قرار دادن برای کسی. (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء) ، نزدیک گردانیدن برای کسی. ظاهر شدن برای کسی. (از متن اللغه) (از اقرب الموارد) (از شرح قاموس) (از ناظم الاطباء) ، بلاعوض کسی را از مال خود دادن. (ناظم الاطباء) ، فربه ساختن شبان ماشیه را بچرا. (از متن اللغه)