- تدریج
- پا به پا رفتن آهسته گامی، در نوردیدن نامه -1 درجه بدرجه پیش رفتنپایه پایه بالا رفتن، آهسته آهسته کاری کردن، اجرای امری اندک اندک، جمع تدریجات. پله پله بالا رفتن
معنی تدریج - جستجوی لغت در جدول جو
- تدریج
- درجه به درجه پیش رفتن، پله پله بالا رفتن، آهسته آهسته و گاه گاه کاری کردن
- تدریج ((تَ))
- درجه به درجه پیش رفتن، آهسته آهسته کاری را انجام دادن
- تدریج
- Gradualness
- تدریج
- постепенность
- تدریج
- Allmählichkeit
- تدریج
- поступовість
- تدریج
- stopniowość
- تدریج
- gradualidade
- تدریج
- gradualità
- تدریج
- gradualidad
- تدریج
- gradualité
- تدریج
- geleidelijkheid
- تدریج
- ความคืบหน้า
- تدریج
- keberlanjutan
- تدریج
- تدرّجٌ
- تدریج
- क्रमिकता
- تدریج
- הדרגתיות
- تدریج
- yavaşlık
- تدریج
- mpangilio wa polepole
- تدریج
- ধীরতা
- تدریج
- تدریج
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کم کم
متدرجاً، بطور تدریج و آهستگی، خرده خرده، پایه به پایه، پله به پله
Gradual
постепенный
allmählich
поступовий
stopniowy
gradual
graduale