معنی تدریجا
تدریجا
کم کم
تصویر تدریجا
فرهنگ واژه فارسی سره
واژههای مرتبط با تدریجا
تدریجا
تدریجا
متدرجاً، بطور تدریج و آهستگی، خرده خرده، پایه به پایه، پله به پله
فرهنگ لغت هوشیار
تدریجات
تدریجات
جمع تدریج
فرهنگ لغت هوشیار
تدریجی
تدریجی
Gradual
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تدریجی
تدریجی
постепенный
دیکشنری فارسی به روسی
تدریجی
تدریجی
allmählich
دیکشنری فارسی به آلمانی
تدریجی
تدریجی
поступовий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تدریجی
تدریجی
stopniowy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تدریجی
تدریجی
逐渐的
دیکشنری فارسی به چینی
تدریجی
تدریجی
gradual
دیکشنری فارسی به پرتغالی