جدول جو
جدول جو

معنی تدری - جستجوی لغت در جدول جو

تدری
فریفتن، فریب دادن شکار را
تصویری از تدری
تصویر تدری
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تدریق
تصویر تدریق
نرم گردانیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تدریع
تصویر تدریع
خپه کردن، هویدا کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تدریس
تصویر تدریس
آموزاندن -1 درس گفتن درس دادن -2 درس گویی، جمع تدریسات
فرهنگ لغت هوشیار
پا به پا رفتن آهسته گامی، در نوردیدن نامه -1 درجه بدرجه پیش رفتنپایه پایه بالا رفتن، آهسته آهسته کاری کردن، اجرای امری اندک اندک، جمع تدریجات. پله پله بالا رفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تدریب
تصویر تدریب
عادت کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تدریج
تصویر تدریج
درجه به درجه پیش رفتن، پله پله بالا رفتن، آهسته آهسته و گاه گاه کاری کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تدریس
تصویر تدریس
((تَ))
درس دادن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تدریج
تصویر تدریج
((تَ))
درجه به درجه پیش رفتن، آهسته آهسته کاری را انجام دادن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تدریب
تصویر تدریب
((تَ))
بار آوردن، خو گرفتن، آموزانیدن، آموختن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تدریس
تصویر تدریس
درس دادن، درس گفتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تدریج
تصویر تدریج
Gradualness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
постепенность
دیکشنری فارسی به روسی
поступовість
دیکشنری فارسی به اوکراینی
ความคืบหน้า
دیکشنری فارسی به تایلندی
क्रमिकता
دیکشنری فارسی به هندی
mpangilio wa polepole
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از توری
تصویر توری
(دخترانه)
گیاهی درختچه ای و زینتی از خانواده حنا که گلهای خوشه ای بنفش و تاج گسترده دارد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از قدری
تصویر قدری
اندکی، کمی
فرهنگ واژه فارسی سره