جدول جو
جدول جو

معنی تخیط - جستجوی لغت در جدول جو

تخیط
درزیگری درزی گشتن
تصویری از تخیط
تصویر تخیط
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تخیل
تصویر تخیل
انگارش، پندار، پنداشت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تخطی
تصویر تخطی
لغزش، سرپیچی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تخبیط
تصویر تخبیط
خبط و خطا و اشتباه
فرهنگ لغت هوشیار
دیوانه کردن کم خرد کردن، بیراهه رفتن، تباه کردن -1 تباه کردن، ناقص عقل کردن دیوانه گردانیدن، برگزاف و بیراه رفتن، تباهی خرد ناقص عقلی، جمع تخبطات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحیط
تصویر تحیط
قحط سالی
فرهنگ لغت هوشیار
راه راه بافتن، کشکدارکردن (کشک خط) -1 راه راه بافتن، خط دار کردن چیزی را، جمع تخطیطات
فرهنگ لغت هوشیار
سرپیچی، پا بیرون نهادن از گلیم خود از اندازه گذشتن، گام زدن -1 در گذشتن گذشتن آنسو شدن تجاوز کردنگذشتن از حد خود، گام زدن، تجاوز از حد، جمع تخطیات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخطط
تصویر تخطط
راه را بافتن، خوشنویسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخییط
تصویر تخییط
جامه دوزاندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخیم
تصویر تخیم
خیمه زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخیل
تصویر تخیل
خیال بستن، در خیال آوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخیف
تصویر تخیف
رنگ گشت دگر شدن رنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخیر
تصویر تخیر
بر گزیده شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخلیط
تصویر تخلیط
آمیخته کردن، آمیختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تشیط
تصویر تشیط
نزاری از بسیارگایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخیر
تصویر تخیر
برگزیدن، انتخاب کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تخطی
تصویر تخطی
خطا کردن، از حد خود تجاوز کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تخبط
تصویر تخبط
بر گزاف و بی راه رفتن، تباهی خرد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تخطیط
تصویر تخطیط
خط کشیدن، خط دار کردن چیزی، اندک خوردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تخلیط
تصویر تخلیط
مخلوط کردن، درهم کردن، به هم آمیختن، آمیخته کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تخیل
تصویر تخیل
به خیال آوردن، به کار انداختن خیال، پنداشتن، گمان کردن، پندار، گمان
فرهنگ فارسی عمید
گذر گاه، مار گذر غیژ گاه مار سپستان از گیاهان در زیده دوخته شده سوزن، محل عبور معبر گذرگاه مسلک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخلیط
تصویر تخلیط
((تَ))
درهم کردن، مخلوط کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تخطیط
تصویر تخطیط
((تَ))
راه راه بافتن، خط دار کردن چیزی را، جمع تخطیطات
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تخطی
تصویر تخطی
((تَ خَ طِّ))
از حدّ خود گذشتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تخبط
تصویر تخبط
((تَ خَ بُّ))
تباه کردن، خرد را تباه کردن، بر گزاف و بیراه رفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تخیل
تصویر تخیل
((تَ خَ یُّ))
خیال کردن، پنداشتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تخیر
تصویر تخیر
((تَ خَ یُّ))
برگزیدن، انتخاب کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تغیط
تصویر تغیط
((تَ غَ یُّ))
خشم گرفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مخیط
تصویر مخیط
((مَ))
دوخته شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مخیط
تصویر مخیط
((مِ یَ))
سوزن، محل عبور، گذرگاه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تخیل
تصویر تخیل
Imagination
دیکشنری فارسی به انگلیسی
воображение
دیکشنری فارسی به روسی