- تخویق
- فراخاندن گشاد کردن
معنی تخویق - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
انگیزش، دلگرمی، آفرین گفتن، فروزش
پاره پاره کردن
فروهشتن پالودن
ترسانیدن کسی را
هویدایی پیری، آراستن تاج به زر تاج زیبی
کاستن چیزی
ضعیف و منکر شدن
خبه کردن کسی را، فشردن حلق کسی تا بمیرد
خوشبو ساختن
یاره نهادن، فرمانبردار کردن
آرزومند کردن، بر انگیختن یا به شوق آوردن کسی را
آراستن کلام و کتاب
باز داشتن و مشغول کردن
جمع کردن
بوی خوش مالیدن، خوش بو ساختن
به شوق آوردن، راغب کردن، آرزومند ساختن، کار کسی را ستودن و او را دلگرم ساختن
خفه کردن، فشار دادن گلوی جانداری تا خفه شود، در علوم ادبی در علم عروض انداختن میم مفاعیلن که فاعیلن بشود و به جای آن مفعولن بگذارند
بازداشتن، عقب انداختن، تاخیر و درنگ کردن در کاری
دریدن، پاره کردن
ترسانیدن، بیم دادن
Adjournment, Postponement
Encouragement, Ovation
поощрение , овация
отложение , отсрочка
Ermutigung, Ovation
Vertagung, Verschiebung
заохочення , овації
відкладення , відстрочка