- تخواره (پسرانه)
- نام چند تن از شخصیتهای شاهنامه، از جمله نام پدر خزانه دار خسرو پرویز پادشاه ساسانی
معنی تخواره - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
خوردنی، طعامی که مقوی بدن شود، در ترکیب بمعنی (خوارنده) (خورنده) آید: شرابخواره میخواره
اسبی که در آسیای مرکزی و تخارستان (طخارستان) پرورش یافته اسب تخاری. توضیح این کلمه که در ویس و رامین ترجمه گرجی آمده در چاپهای فارسی منظومه مذکور و نیز در فرهنگها بصورت (تجاره) تحریف شده
اطاقی که در آن سرگین چارپایان و کاه و غیره ریزند، بته های خار که بالای دیوار و گرد باغ و پالیر جای دهند
اسبی که در تخارستان پرورش یافته، اسب تخاری
بوته های خار که بر روی دیوار و دور باغ و پالیز قرار می دهند، کلبه ای که از بوته ها و شاخ و برگ درخت در کنار کشتزار درست کنند، برای مثال بباید رفتن آخر چند باشی / چو متواری در این خانۀ تواره (ناصرخسرو - ۴۶۰) ، خانه ای که در آن سرگین چهارپایان و کاه و خار و خاشاک بریزند
((تُ رِ))
فرهنگ فارسی معین
اتاقی که در آن سرگین چارپایان و کاه و غیره ریزند، بته های خار که بالای دیوار و گرد باغ و پالیز قرار می دهند
از پارسی اسوار پیشوای پارس
بالای حجره، تاقچه بلند
درمانده و بیچاره
هر ظرفی که بتوان با آن آب خورد
کنار برافراشته و بالا آمده از هر چیز
مداوم، لاینقطع
خورنده آتش فرو برنده آتش به حلق، حرام خوار رشوه خوار، شتر مرغ (چه او را خورنده آتش دانند) ظلیم نعامه، سمندر قفس
استخوانهای بالا وپایین دهان، فک
سیما، چهره، دیباچه
چیزیست مانند ابریشم سبز که در آبهای ایستاده بهم رسد طحلب جل وزغ جامه غوک
ملبوس پشمینه درویشان
مجسمه، تمثال
اضطراب بیقراری اندوه
پول نقد و زر و مال و دولت سرمایه و پول نقد و مال و ثروت
شکم پرست
تاب خانه گرم خانه
همیشه، پیوسته، پی در پی
پول نقد، سرمایه، متاع، کالا
بالاخانه، غرفه، خانۀ تابستانی
گلۀ گاو، گواره، گوباره، کوپاره
ملال، اندوه، تلوسه، تاسه، تالواسه، تفسه، تاس
تاب خانه، خانه ای که در زمستان با بخاری گرم شود، گرم خانه، خانۀ زمستانی، تاوخانه
دیوارمانند مانند دیوار، هر چیزی که شبیه دیوار باشد
بالاخانه، خانه ای که بالای خانۀ دیگر ساخته می شود، اتاقی که در طبقۀ دوم یا سوم یا بالاتر ساخته شده، خانۀ تابستانی، بالاخانۀ بادگیردار
پربار، فروار، فرواره، فراوار، فربال، بربار، بروار، برواره، غرفه
پربار، فروار، فرواره، فراوار، فربال، بربار، بروار، برواره، غرفه